مراقبت شتابزده: تهدیدی برای نشنیدن صدای بیمار
مراقبتهای شتابزده در حیطه سلامت هزینههای پنهانی ایجاد میکند: وقت نگذاشتن برای گوش دادن و درک بیمار هم به بیمار و هم به پزشک آسیب میرساند.
پتانسیل شفابخشی پزشکی مدرن به زمان گوش کردن واقعی به صحبتهای بیماران، شنیدن داستانهای آنها و فهمیدن مشکل و چیزهایی که برای آنها مهم است، وابسته است. برخی از متخصصان سلامت ادعا میکنند که حجم کار و عوامل دیگر مانند ویزیتها، کار را فشرده کرده تا جایی که گفتگوی واقعی با بیماران دیگر امکانپذیر یا عملی نیست.
تجربه های ما –یکی به عنوان پزشک مراقبتهای ویژهای که بیماری وخیم خودش باعث شد به پزشکان در مورد ارتباطات رابطهمحور آموزش بدهد (رعنا اودیش)، و دیگری به عنوان یک محقق خدمات سلامت که با صدها بیمار، پزشک و پرستار مصاحبه کرده است (لن بری)- به ما آموخته است که مراقبتهای شتابزده هزینههای پنهانی ایجاد میکند. به عبارت دیگر، ممکن است در کوتاهمدت باعث پسانداز پول شود اما به مرور زمان به اتلاف پول میانجامد.
اهمیت گوشدادن به بیماران
گوش کردن فعال به بیماران، احترام به دانش بیماران را نشان میدهد و باعث اعتمادسازی میشود. این به پزشکان اجازه میدهد تا نقش مورد اعتمادی را به عهده بگیرند که نه تنها دانش پزشکی برای مشکل را ارائه میدهند بلکه این دانش را به گزینههایی مطابق با ارزشها و اولویتهای اعلام شدهی خود بیماران تبدیل میکند. تنها از طریق دانش مشترک و دوسویه است که پزشکان و بیماران میتوانند یک برنامهی مراقبتی معتبر و موفق داشته باشند.
ما اعتقاد داریم که پزشک نه تنها باید بیمار را در تصمیمگیری پزشکی سهیم کند بلکه این تصمیمگیری باید در بستر یک رابطهی واقعی اتفاق بیفتد.
هزینههای برخوردهای شتابزده
طبابت فشرده ریسکها و خطراتی واقعی در بردارد. در این شرایط، پزشکان احتمال بیشتری برای ارائهی درمان ناکارآمد یا ناخواسته دارند. عدم دریافت اطلاعات مرتبطی که میتوانستند برنامهی درمانی را تغییر دهند و از سمت بیماران مطرح میشود آسیبرسان است. همهی اینها لذت خدمت به بیماران را کاهش میدهد و در نتیجه باعث افزایش نرخ فرسودگی پزشکان میشود. این عواقب هزینههای انسانی و مالی در پی دارد.
تحقیقات و کتابهای حوزهی پزشکی راه حلهای بالقوهای برای مشکلاتی که بیماران را از وقت و توجه پزشکان محروم میکند، ارائه میدهند، از جمله
- تفویض وظایف مستلزم تخصص پایینتر به اعضای غیر پزشک تیم درمانی،
- بهبود طراحی سیستم سلامت الکترونیک و کاهش قابل توجه بوروکراسی اداری کم ارزش یا فاقد ارزش
اینگونه ما میتوانیم فضای بیشتری برای گوش دادن فعال ایجاد کنیم. مراقبتهای پزشکی صبورانه ممکن است دشوار باشد، اما عملی و امکانپذیر است.
بازاندیشی نقش پزشک و بیمار
سوای فشارهای زمانی، نقشهای بی چون و چرایی که پزشکان و بیماران بر عهده میگیرند نیز از ایجاد رابطه جلوگیری میکند. در آموزش پزشکی، اغلب به پزشکان آموزش داده میشود که یک فاصلهی بالینی را حفظ کنند و خلق و خوی یکنواختی داشته باشند. به آنها هشدار داده میشود که به بیماران زیاد نزدیک نشوند، مبادا رنج آنها را درونی کنند و بار آن را به دوش بکشند. ما میدانیم که بهترین پزشکان این توصیه را رد میکنند زیرا این از انسانیت آنها میکاهد و به بیمارانشان زیان میرساند.
بیماران نیز نقشها را یاد میگیرند: به برنامهی پزشک پایبند باشید، افکار سرگردانی را که ممکن است احمقانه به نظر برسد، سرکوب کنید، سوالات زیادی نپرسید و به طور خلاصه «بیمار خوبی» باشید. ما در مقالهی جدیدی که با همکاری چند محقق دیگر نوشتیم، نشان دادیم که بسیاری از بیماران، به ویژه مبتلایان به بیماریهای جدی، در حضور پزشکان مانند گروگان رفتار میکنند یعنی
- تمایلی برای به چالش کشیدن اقتدار پزشک ندارند
- نگرانیهای خود را سرکوب میکنند
- و کمتر از آنچه میخواهند درخواست میکنند.
مطمئناً بیشتر پزشکان مایل نیستند که بیماران احساس گروگانها را داشته باشند، اما بیماران اغلب چنین میکنند. هنگامی که بیماران احساس گروگان بودن دارند، دستیابی به آرمان تصمیمگیری مشترک امیدی واهی است.
بنابراین جای تعجب نیست که احساسی که اغلب بیماران مبتلا به بیماریهای جدی از آن نام میبرند «احساس مغروق بودن» است؛ تشخیص بیماری، گزینهها، درمان، عوارض جانبی بیشمار، تغییر در هویت هنگام ابتلا به یک بیماری – همهی اینها واقعاً فشارآور است. در این شرایط پیچیده و پریشان، مردم به یک راهنمای دلسوز نیاز دارند – راهنمایی خردمند و دلگرمیبخش که هدف، خطرات مسیرهای مختلف رسیدن به هدف و برنامههای احتیاطی را بشناسد.
وقتی پزشک و بیمار با هم متحد میشوند، رابطهی منفی سلسلهمراتبی را به هم میزنند. هر دو عضو تیم میتوانند به یکدیگر اتکا کنند زیرا هیچ یک از آنها صاحب همهی دادههای مهم نیست. دکتر ریتا چارون، از پیشگامان حوزهی رو به رشد «پزشکی روایی»، گفت:
من عادت داشتم که از بیماران جدید یک میلیون سوال در مورد سلامتی، علائم، رژیم و ورزش، بیماریهای قبلی یا جراحیشان میپرسیدم. اما دیگر این کار را نمیکنم. به نظر من مفیدتر است که حضورم را در اختیار بیماران بگذارم و از آنها دعوت کنم چیزهایی را که فکر میکنند من باید در مورد وضعیتشان بدانم به من بگویند. جلوی بیماران مینشینم، دستهایم را جمع میکنم تا هیچ چیزی ننویسم و درنتیجه توجهم را بهتر به داستان بدهم. دهانم از تعجب باز میماند؛ به خاطر برخورداری از امتیاز بیلغزش شنیدن اینکه یک نفر دیگر چیزهایی را که باید دربارهی او بدانم به من میگوید و این اطلاعات را یکپارچه و بدون قطع شدن صحبتش، آزادانه و به هر شکلی که انتخاب کند میگوید.
گوشسپاری به بیماران و بهبود بخشیدن
نشنیدن صدای بیمار به بیمار و پزشک هر دو آسیب میرساند. آنها از دانش تجمیعی، توانایی تصمیمگیریهای دوطرفهی کاملاً آگاهانه یا زمان کافی برای اعتمادسازی بهرهمند نمیشوند. سیستمهای سلامتی که میخواهند از این مشکلات اجتناب کنند به رهبرانی نیاز دارند که روی خلق یک فرهنگ سازمانی که شنیدن صدای بیماران را جدی میگیرد، سرمایهگذاری کنند. گامهایی هست که این سازمانها میتوانند بردارند:
- در هر جلسه، داستانهای بیمار و درسهای یاد گرفته شده از آن را به اشتراک بگذارید. شاید باید یکی از آنها داستان موفقیت باشد (کار درستی که برای یک بیمار انجام دادیم) و دیگری داستان یک شکست (حوزهای که باید بهبود یابد).
- یک دورهی آموزشی برقراری ارتباط به کارکنان بالینی و غیر بالینی ارائه دهید. پیشرفت حرفهای باید درگیرانه و پویا باشد تا فراگیران بزرگسال خواهان آن باشند.
- کنجکاوی بالینی را تشویق کنید و به آن پاداش بدهید؛ جایی که سوالات فراوانی برای بیرون کشیدن پاسخهای دقیق و جزئی از بیمار مطرح میشود. بر گوش دادن نه فقط به گفتهها، بلکه به نحوهی انتقال صحبتها نیز تأکید کنید. استفاده از مولفههای پزشکی روایی را مد نظر قرار دهید.
- هیئتهای مشورتی متشکل از بیماران را تشکیل دهید که به طور منظم با پزشکان ارشد دیدار میکنند تا نگرانیهای خود را انتقال دهند و پیشنهاداتی را برای بهبود تجربیات بیماران ارائه دهند.
- از چندین روش برای شناسایی و رفع سیستماتیک موانع کار روزانهی پزشکان - «یا سنگریزههای داخل کفش»-استفاده کنید. مثالهایی از این روشها: راندهای بالینی که توسط پزشکان ارشد با کارکنان و بیماران انجام میشود؛ گروههای کانونی متشکل از کارکنان و استفاده از نظرسنجیهای ناشناس؛ و جلسات بازخورد مدیرعامل با گروههای کوچکی که صراحتاً در مورد موانع ارائهی مراقبت بهتر صحبت میکنند.
- یک کارت امتیاز متوزان از عملکرد پزشک ایجاد کنید که نه تنها بهرهوری بلکه پیشرفت حرفهای، تیمسازی، معیارهای ایمنی و کیفی، به موقع بودن مراقبت یا دسترسی، مهارتهای ارتباطی و هماهنگی مراقبت –معیارهای مهم برای بیماران- را ردیابی و ثبت میکند.
راهی به جلو
پزشکی به طور مداوم در حال تکامل است زیرا روشهای جدیدی برای درمان، بهبود و حتی معالجهی کامل بیماریها به وجود میآید. ما باید به طور مداوم در مورد تغییرات تأمل کنیم و در صورت لزوم مسیر را اصلاح کنیم. . پزشکان، بیماران و سرپرستان همه باید آنچه را که در طبابت بالینی مقدس و دلسوزانه است، حفظ کنند و به آن اتکا کنند. ما باید سخاوتمندانه گوش فرا دهیم تا روابط اصیل و دوسویهای را پرورش دهیم که به پزشکان و بیماران احساسی از داشتن هدف مشترک میدهد- این چیزی است که هیچ دستورالعمل یا الگوریتمی امکان رسیدن به آن را ندارد.
منبع: hbr